خسته ام...
خسته ام...
خسته ام ازین روزای تکراری و بی هدف
از این که نمیتونم مثل بچگی هام
رویا داشته باشم
آرزو داشته باشم
انقدر خسته ام که حتی نمیتونم
درست و حسابی به اتفاقایی که میفته فکر کنم
به آینده فکر کنم
نمیدونم شایدم میترسم
نمیدونم قراره چی بشه
نمیدونم کی میشم و قراره کجا باشم
فقط اینو میدونم
که میترسم حالم مثل این روزام باشه
و یا بدتر از این..
نظرات شما عزیزان: